این داستان کوتاه، با طنز تلخ و زبان خاص و موزونش، بهوضوح نقدی است بر ریاکاری، شکست نهادها و زوال روابط انسانی در جامعهای که اخلاق خود را از دست داده است.
خطوط کلی رخدادهای رمانِ «همه تنها میمیرند» بر مبنای پروندههای گشتاپو از فعالیتهای غیرقانونی این زوج کارگر از اهالی برلین در سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۲ شکل گرفته است.
داستان رمان پرده خوان در اوایل دهه 1930 در لیمباخ ، یک روستای صنعتی اتفاق می افتد که از افسردگی رنج می برد چرا که تمام ساکنین آن، کار خود را از دست داده اند.