بهرهوری حلقهی مفقودهی سازمانها و شرکتها و در سطحی کلانتر جامعه و کشورها است بویژه در کشور ما که در نبود بهره وری آثار زیانباری به جامعه و کشور تحمیل شده است. به نظرم فاجعه آنجاست که نیازی به آمار و گزارشها و مستندات دربارهی "میزان بهرهوری" نداریم و همگان تصدیق میکنیم که "ناترازی" در ابعاد گوناگون جامعه همچون اسبی سرکش و لجام گسیخته در حال پیشروی است.
چگونه میتوان بهرهوری را به اوج رساند، پرسشی است که سالهاست متفکران و نظریهپردازان مدیریت و مدیران اجرایی سازمانها و شرکتها را به خود مشغول ساخته است.
می دانیم زمانی که بهرهوری دچار رکود میشود، استانداردهای زندگی نیز دچار رکود میشود ناامیدی اقتصادی متعاقب آن درها را به روی عوامگرایی، حمایتگراییهایی نظیر پرداخت یارانه و شکاف اجتماعی باز میکند.
برای رهایی از این بحران، نظام اداری نیاز به بازنگری جدی دارد و ضروری است تک تک مؤلفههای بهرهوری در یک دیدگاه منسجم و مدل آزمون شده، مورد توجه قرار گیرد تا رسیدن به این مدل در ایران، معرفی یک مؤلفه یعنی "محبت" بجا و شایسته است.