اورول در کتاب "تنفس در هوای تازه"، بر علیه پیشرفت و تکنولوژی و مرگ ارزشهای انسانی قلم میزند و برای از بین رفتن تمامی خصایل انسانی قدیمی اظهار تاسف میکند. این رمان حال و هوای انگلستان پیش و پس از جنگ را با هم مقایسه میکند.
جلال آل احمد در کتاب "یک چاه و دو چاله (و مثلا شرح احوالات)"، فضای جامعه در اواخر دههی بیست و اوایل دههی سی را که از نظر فرهنگی به شدت مسموم است مورد نقد قرار میدهد.
"حکایت دو شهر" شبیه هیچ یک از آثار دیگر دیکنز نیست. لندنی که در آن وجود دارد به شکلی ترسناک آرام است، وقایعی را در آن سوی آب پشت سر میگذارد، و نسیمی که در خیابانهای آن میوزد...
رمان دیدار به قیامت، در سال 1918 آغاز می شود؛ زمانی که جنگ در جبهه غربی تقریبا به پایان رسیده است. یک ستوان جاه طلب به اسم هنری دالنی پردل، دو سرباز را به میدان نبرد فرستاده و به منظور تحریک افرادش در حمله به خطوط آلمان، به طور پنهانی به آن ها شلیک می کند.