و من هم مثل همیشه دوربین را برداشتم آن شب نقطه عطفی شد برای راز دونفره ی من و دوربین چشمم به پنجره ای در ساختمان مقابلم افتاد که دست کم سه طبقه از ما بالاتر بود دستی سیگاری را از پنجره بیرون نگه داشته بود .....
اگر میخواهید یاد بگیرید که چطور کلاه از سر مردم بردارید، “اعترافات یک کلاهبردار پشیمان” همان کتابی است که باید به سراغش بروید. و اگر نه که بروید یک کتاب دیگر بخوانید.
پیپ پنگونی کوچک و بامزهای است که اعتماد به نفس بالایی برای ورزش کردن ندارد. روز ورزش پنگونها ترجیح میدهد یک گوشه بایستد و برای بقیهی بچهها دست بزند