در مسیری منحنی بالا رفت و رسید زیر چراغ های فلورسنت و بعد افتاد روی میز سیب زمینی. آن وقت بود که شیء را دیدم. یک سیب زمینی بزرگ بود که حرف Z را رویش کنده بودند...