یکی از ویژگی‌های اندیشه‌ی مدرن طرح این مسئله بود که هرگونه نظریه‌ی مربوط به هستی‌شناسی خواه‌ ناخواه مسبوق و متکی به نوعی نظریه‌ی معرفت‌شناختی است، چرا که انسان دنیا را با «عینک» ذهن انسانی خود می‌بیند.

(مراقبت و دلسوزی)

(جنبه‌های مذهبی عشق، تاریخ عقاید مسیحیت)

(نظریه ای برای توضیح توانایی های فراطبیعی ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم)

(جنبه‌های مذهبی مدینه فاضله، مدینه فاسده)

برابری در معنای تحت اللفظی‌اش، آرمانی است که جان می‌دهد برای خیانت کردن.