کتاب پیش رو متنی تخصصی در فلسفهی علم است که بیش از هر چیز با دو موضوع «استقرا» و «قوانین طبیعت» گره خورده است. گرچه علم روشی یگانه ندارد، پیشرفت میکند و با آن میتوانیم به شناخت دست یابیم
ما برای سر درآوردن از فراز و فرودهای مولکولهای مغزی سختی میکشیم، چون از منطق کلامی ما تبعیت نمیکنن. اونا از سیستم عاملی که از نیاکانمون به ارث بردیم تبعیت میکنن.
آیا در انسانها نظامهای اخلاقی متفاوتی داریم؟هیچ دلیل قانعکنندهای ندارم که فرض کنم مردان و زنان قوانین اخلاقی متفاوتی دارند یا از قوانین اخلاقی متفاوتی پیروی میکنند. اما درباره گونه انسان به مثابه یک کل چطور؟