عصیانگر حرفه ای کتابی ست که از ضد جریان بودن حرف میزند. از اهمیت شکستن سکوت و شوریدن علیه تمامی قوانین اشتباه و ناعادلانه ای که در زندگی همه ی ما دیده میشود.
معنای عصیانگری را از نظر نویسنده چنین میتوان شرح داد عصیانگری کنش فردی باریک بین است که خلاف جهت رودخانه شنا میکند در دنیایی که به رغم وقوع بحران ها از شما انتظار میرود راضی و سربه زیر باشید عدم حمایتتان از جریان حاکم شما را تبدیل به یک عاصی شورشی می کند اما یک عصیانگر حرفه ای به رویارویی با شرایط برمی خیزد؛ برای عصیانگران حرفه ای حقیقت چه حقیقت وجودی خود و چه حقیقت اجتماعی بسیار مهم تر است از ترسی که آنان را از تعقیب حقیقت بازمی دارد. از نظر ما آنچه که بایست انجام شود بسی مهم تر است از آنچه که ما را می ترساند این جمله به آن معنا نیست که متوجه عواقب کارمان نیستیم، بلکه به این معناست که عواقب احتمالاً گریبانمان را خواهند گرفت؛ اما در هر صورت ما کارمان را میکنیم.