حدود یک سوم افراد، با تجربه فقدان، سوگی را دچار می شوند که به لحاظ بالینی قابل ارزیابی است و به اصطلاح سوگ مرضی و پاتولوژیک شناخته می شود که نیازمند مداخلات روان شناختی است. اهمیت دیگری که موضوع سوگ دارد، تأثیرپذیری بالای آن از عوامل مختلف است شخصیت فرد، تجارب قبلی، سوابق روان شناختی، رابطه و اهمیت عزیز ازدست رفته، شبکه حمایتی، حوادث فعلی و … که می تواند میزان تاب آوری افراد را تغییر دهد. اثرگذاری این عناصر بر روی نحوه بیان سوگ و تظاهرات آن می تواند نشان دهنده پیش آگهی مثبت و یا بد بیماری باشد. رویکردی که در این کتاب مورد ارزیابی قرار گرفته، طرح واره درمانی است که به دنبال یافتن طرح واره های ناسازگار اولیه در افراد و اصلاح آن هاست. این طرح واره ها به تدریج و در دوران کودکی شکل می گیرند و اثری پایدار، ناکارآمد و بادوام دارند؛ لذا تغییر آن ها زمان بر است و به اصطلاح مقاوم به تغییرند و این امر درصد موفقیت درمان را با جلوگیری از برگشت و عود بیماری بالا می برد.