تجربهی ما از آگاهی چنان در تار و پودمان تنیده است که بهندرت درک میکنیم چیزی مرموز و معماگونه درحال رخدادن است. آگاهی «خودِ تجربه» است. ازاینرو، پرسش عمیقی را که همواره به ما زل زده است بهسادگی نادیده میگیریم: چگونه تودهای مادّه میتواند آگاه باشد؟ گاه فرض میکنیم وجود آگاهی بدیهی یا نتیجهی ناگزیر پیچیدگیهای حیات است. اما اگر دقیقتر بررسی کنیم، درمییابیم آگاهی یکی از عجیبترین جنبههای واقعیت است.