نادیده گرفتن دوران اشکانی فقط به محققان غربی محدود نمیشود. در واقع ساسانیان سهم قابل توجهی در دیدگاه نادرست و تحریف شده ما از دوره 400 ساله تاریخ و سنت پارتی داشتهاند. نه در کتاب خداینامه و نه در اثر متاخرتر، شاهنامه فردوسی، چیز زیادی درباره پارتیان گفته نمیشود. در شاهنامه فقط 37 بیت به پادشاهان کوچک و بیاهمیت اشکانیان اختصاص یافته که “کوتاهترین روایت از دورههای مختلف تاریخ ایران است” این درحالی ست که تاریخ حماسی یا پهلوانی شاهنامه به دوره پارتیان برمیگردد.
سنت غنی خنیاگران دوران پارتی نیز که بواسطه آن داستانها و افسانههای بعدی – که در خداینامه جمعآوری – پخش و منتشر شده بود، از سوی محققان نادیده گرفته شده است. دلیل این غفلت شاید این باشد که افسانهها و داستانهای آن زمان به صورت شفاهی نقل و روایت میشد و بنابراین تعیین مبدا و منشا اصلی آثاری که خیلی وقت بعد به صورت مکتوب ثبت میشود، کار بسیار دشواری است.