کامو در این دو اثر، نه به ستایش خشونت برخاسته و نه به تسلیم در برابر قدرت. بلکه میپرسد: چگونه میتوان عدالت را طلبید، بیآنکه عدالت را لکهدار کرد؟ چگونه میتوان در دل تباهی، انسانی ماند؟
کولیش در نمایشنامۀ فامیلی بیلهجه (با عنوان اصلی مینا مازایلو) داستان غمانگیز حاکمیت سرزمین اوکراین در طول تاریخ را روایت میکند که بارها میان همسایگانش دستبهدست شده است...
جاناتان ابرستاره دنیای نقاشی و شخصیت اصلی این نمایشنامه، دچار بحران هویت شده است و هدف راستینش را در دنیای هنر گم کرده است. به این امید که بتواند شور و اشتیاق روزهای جوانی و خویشتن از دست رفته اش را بازیابد، در سفری به دیدن پاتریشیا، عشق قدیمی اش می رود.
بوشنر در این اثر، برخلاف"مرگ دانتون" و"وویتسک"، بهجای تکیه بر منابع تاریخی و مستند، از منابع ادبی و نمایشی مشهور زمان خود مثل"هاملت" و "هر طور میل شماست" شکسپیر، "تریسترام شندی" اثر لارنس استرن و"فانتازیو"ی آلفردو موسه الهام گرفته است.