هر لحظه از او یاد کرده بودم و سرانجام دیگر، تا ابد، در کنار هم بودیم. دلتنگیام درنهایت از بین رفته بود و همهٔ چیزهای زندگیام، کل داراییام، آرزوهایم، دوستانم، کشورم و جهانم در پیشگاه زیبایی و شادی آن لحظهٔ فوقالعاده و دردناک هیچ بودند؛ پشیزی نمیارزیدند. سرشار زندگی عاشقانهای کوتاه است در ستایش خانواده، عشق و زندگی. جان فانته در این رمان خود را شخصیت اصلی قرار داده است و با همان صداقت همیشگی و نثر بیتکلفش ماجرای انتظار یک زوج برای فرزند را روایت میکند. جان باید در این فاصلهٔ نهماهه هم با شرایط تازهٔ همسر باردارش کنار بیاید، هم با درگیریهای ذهنی خودش و هم با پدرش که پس از حادثهای غافلگیرکننده پایش به خانهٔ آنها باز میشود.