متوجهید که... در منطقهی ما مدام شلیک میکنند. از یک طرف اوکراینیها و از طرف دیگر روسها! جوانک مصاحبه را قطع کرد: «کات! کات! اینطوری نمیشود! حرفتان راتکرار کنید،فقط بدون کلمهی روسها. روسها را از کجا در آوردید؟» سرگئیچ متزلزل تکرار کرد: «از یک طرف اوکراینیها و از طرف دیگر... از سمت کاروسلینو: جداییطلبها...» زنبورهای خاکستری (۲۰۱۸) جدیدترین رمان آندری کورکوف، نویسندهی سرشناس اوکراینی ماجرای نزاع داخلی اوکراین بر سر شبه جزیرهی کریمه را روایت میکند. داستان کورکوف سرگذشت انسانیت از دست رفته است و مردی که از همهچیز ناامید شده جز زنبورهایی که بای سربلند از این جنگ بیرون بیایند. این رمان از زبان اصلی (روسی) ترجمه شده است.
زنبورهای خاکستری (2018) جدیدترین رمان آندری کورکوف، نویسندهی سرشناس اوکراینی ماجرای نزاع داخلی اوکراین بر سر شبهجزیره کریمه را روایت میکند.
داستان کورکوف سرگذشت انسانیت از دست رفته است و مردی که از همه چیز ناامید شده جز زنبورهایی که باید سربلند از این جنگ بیرون بیایند. این رمان توسط آبتین گلکار و از زبان اصلی (روسی) ترجمه شده است. مرا به شبهجزیره بِبَر!زنبورهای خاکستری جدیدترین اثر آندرِی کورکوف از موفقترین نویسندگان اوکراینی در دوران پساشوروی است. او که آثارش را به زبان روسی و غالبا در فضایی سورئالیسم مینویسد اینبار روایتی رئال از بازماندگان مناقشهی داخلی اوکراین بر سر شبهجزیرهی کریمه و الحاق آن به خاک روسیه در سال 2014 را بازگو میکند. داستان تنهایی انسانها در بستر جنگ و جدال سیاسی دولتها. کورکف در مصاحبهای میگوید: «رمان من دربارهی جنگ نیست، دربارهی مردمی است که از جنگ رنج میبرند.»این دومین کتابی است که انتشارات افق با خرید حق کپیرایت از این نویسنده منتشر کرده است.
فراسوی مرزهاسرگِی سرگئیچ زنبورداری است که در روستایی خالی از سکنه واقع در منطقهی خاکستری مابین نیروهای درگیر جنگ کریمه زندگی میکند. تنها فرد باقیمانده پاشکا دشمن دوران کودکیاش مثل تمام سالهای آشناییشان موضعی مخالف با او حتی در خصوص جریان پیشآمده دارد؛ یکی طرفدار روسیه است و دیگری طرفدار اوکراین. اما مسألهی اصلی سرگِی نجات زنبورهایش از آن محیط پرتنش و انتقال به منطقهای دیگر قبل از فرارسیدن بهار است. او تصمیم میگیرد خود را به منزل دوست تاتارش آختِم در کریمه برساند اما ذات جنگ در سفری که آغاز کرده خود را نمایان میکند.رنجهای خاکستریکورکوف در خلال داستان انتقادش را آشکارا بیان میکند اما نگاه او به روابط انسانی در عین تناقضات سیاسی و فرهنگی همچنان منصفانه است. قهرمان رمان در طی سفرش با مردمی مواجه میشود که بیش از خود او در این جنگ صدمه دیده و تنها شدهاند. گرفتار ستیزهجویی و بازیهای سیاسی میشود اما به همان میزان شانس یاری کردن مردم و یاری شدن از سوی آنها را هم دارد و در نهایت به زبان مشترکی برای زیست با دیگران دست مییابد. زنبورهای خاکستری حقیقتی تاریخی دربارهی جنگ را یادآوری میکند:
شاید دیگر گلولهای شلیک نشود اما ناسازگاری ابدی در ذهن یک ملت و زخمهای کاری بر پیکرهاش درمانی ندارد. پایان جنگ مفهومی ندارد، شاید تنها مردگان پایان جنگ را ببینند.