زبان حال هر چند برای پارسیزبانان تعبیری است آشنا اما برخلاف باور بسیاری، علاوه بر انسان، حیوان و نبات، افلاک و فرشتگان، عرش و کرسی، بهشت و دوزخ، مرده و گور، شب و روز، خاک و آب و باد و آتش، درخت و گل و میوه و سنگ و کوه، عشق و علم و عدل و دولت و بخت، زلف و چشم و گوش و ابرو، باده و بنگ، شطرنج و نرد، نی و طنبور و دف همه میتوانند به زبان حال سخن بگویند. استفاده از زبان حال در واقع نوعی هنرنمایی شاعرانه و شگردی ادبی است، و این نوع شگرد در ادبیات جهان، از جمله ادبیات پارسی، بسیار رایج بوده و نویسندگان و شاعران با استفاده از آن گونههای ادبی مختلف خلق کردهاند. خصوصیت همهٔ این گونهها این است که همه جنبۀ ادبی و خیالی دارند و سخنانی که در آنها آمده است به زبان حال است نه قال.