دغدغهی اصلی این کتاب، نشاندادن سیر تطور و دگردیسیِ نوع تلقی از زبان در بزنگاههای تاریخی در هندسهی معرفتیِ روشنفکران ایرانی از دورهی قاجار تا عصر حاضر است. به بیان دیگر، بررسی چرایی و چگونگی چرخش تأملات زبانی روشنفکران ایرانی ناظر بر گفتمان مسلط و اپیستمه و صورتبندیِ دانایی و فضای معرفتیِ هر عصر از وجهی زبانشناختی و ابزاراِنگارانه به دیدگاهی هستیشناسانه و فلسفی؛ از نگاهی ستایشگرایانه به زبان فارسی تا مواجههای انتقادی به آن است. ازاینرو، این کتاب طرح و شرح و نقد داستانِ بلندِ نظروَرزانهی روشنفکران ایرانی در مواجهه با زبان، از نگاه صرفا محدود به بازتابِ نمود عینی زبان در قالب نوشتار و خط (پارول سوسوری) در دورهی قاجار، بهمثابه ابزاری برای عقب نماندن از مدینهی فاضلهی تمدن جدید تا پیوند زبان با ملیت و ناسیونالیسم زبانی در دورهی رضاخانی، از رویکرد مارکسیستی به زبان تا رویکرد بازگشت به خویشتنِ فرهنگی و نگرهی خودبسندگیِ زبان و خط در دورهی پهلوی دوم و سرانجام رویکردی فلسفی به زبان تحت تأثیر اندیشههای فیلسوفانی چون افلاطون، هگل، نیچه، ویتگنشتاین، هایدگر، دریدا و... با معجونی از دیدگاههای زبانشناختی افرادی چون سوسور و چامسکی -که البته بنیادی فلسفی دارند- از پیش از انقلاب ۵۷ تا عصر حاضر است.