دبی، هکتور، لنی و فیل در شهری کوچک زندگی می‌کنند. آنان بیشتر اوقات با هم‌اند و زندگی پرتکراری دارند. اما این تابستان، دبی تصمیم می‌گیرد به زنی سالمند کمک کند.

وقت اخبار است. رادیو را روشن می‌کنم. گورباچف می‌گوید: شرق و غرب یک مفهوم سیاسی نیست، یک مفهوم جغرافیایی است.

جس را می خواست، بله، اما این اولین بار در زندگی اش نبود که یک نوع زن غیر قابل قبول، هوس او را بر می انگیخت...

همان عکس سالی مان به این نتیجه رسیده ام که مفهوم عکس محبوبم در تضاد با آن چیزی است که نشان می دهد؛ در واقع این دختر بزرگتر با ژست ستیزه جویانه اش است که پشتش را به خواهرش و پسرک ایستاده بر چوب های بلند کرده خانواده؟

(داستان بلند فارسی)

در لندن ویکتوریایی، مکس مک‌ کندلس دانشجوی پزشکی است. او دستیار جراح عجیب و غریبی به نام گادوین بکستر شده و عاشق فرزندخواندهٔ گادوین زنی جوان با رفتارهای کودکانه به‌نام بِلا می‌شود.