بيش تر به عكسی رنگ و رو رفته و قديمی در قابی شكسته دز گوشه رف يا گنجه ای خاک خورده يا زيرزمين خانه ای متروک می ماند تا موجودات زنده ای مثل خانواده شكيب
در زیر سایه ی فشار غم از ناشناخته ها، زنی زیبا با ناامیدی تلاش می کند تا از فراموشی بازگردد. این زن، کاترین داگلاس است که بار دیگر، دست تقدیر او را به مبارزه با کنستانتین دیمیرس خونخوار و بیرحم بر می گزیند.