نمیخواهم فراموش کنم کیستم و چرا به اینجا آمدهام. نمیخواهم با حرفهای زیبا، با سرودهای روحانی، مرا خواب کنند. نمیخواهم احساسات خوب به من عاریه بدهند. من مهربان نیستم. من دیوم، همین و بس.
«پترزبورگ» آینهای است از سن پترزبورگ اواخر قرن نوزدهم در هجمهی اختناق و بوروکراسی کشندهی تزاری، سنتهای ارتجاعی و ضدعقلانی و دستوپازدن بیهوده برای گذر به سوی توسعه.
داستان کتاب دربارهی دو خانوادهی بزرگ «پن هالو» و «دارک» است که طی سالیان متمادی، ۶۰ عضو هر یک با ۶۰ عضو دیگری پیوند زناشویی بستهاند و اینک پس از سالها، شبکهی درهم پیچیدهای از عواطف و روابط خانوادگی و بین فردی میان آنها ایجاد شده است.