کوزهی هزار دُرنا سرگذشت پسر یتیمی بهنام سهگوش است که در فقط مطلق در روستایی زندگی میکند. سهگوش عاشق سفالگریست و آرزو دارد روزی پیش او کارآموزی کند...
جهان عوض شده است. تایتانها دنیا را تسخیر کردهاند. ولی بشریت یاد گرفته چطور پشت دیواری عظیم به دور از وحشت آنها زندگی کند. همه هر روز این سؤال را از خودشان میپرسند تا کی قرار است این وضعیت دوام پیدا کند؟