کتاب "او هنوز اینجاست"، داستانی است پر از شجاعت و عشق که نشان میدهد چطور باید با غم و غصهها کنار بیاییم و در واقع چقدر حاضریم برای یک دوست واقعی فداکاری کنیم. رمانی که نوید میدهد همیشه صبحی جدید از راه خواهد رسید؛ اگر غمی در داستان هست (که هست) با شادی به تعادل میرسد؛ و اگر اشکی هست، از شوق حمایتهای همیشگی برق میزند.
رمانی گرم و تأثیرگذار از زندگی پسری که در زندان به دنیا آمده، اما ماجراهای کلیشهای که در آثار مشابه معمولاً اتفاق میافتند، مثل خشونت، در آن دیده نمیشود. معنای واقعی صداقت، عدالت، قضاوت درست و حس مسئولیتپذیری از مفاهیم اصلی این رمان است؛ و اینکه «خانواده» میتواند به هر شکل و اندازهای باشد.
در کتاب "شاید عروس دریایی" یاد میگیریم قدر دوستیها و کسانی را که دوستشان داریم بدانیم، چرا که شاید هیچ فردایی برای برطرف کردن دلخوریها وجود نداشته باشد.
در کتاب "باغ استخوان" میبینیم که ایرل همیشه تلاش میکند تا رضایت خانم وسپر را جلب کند. با این حال او هیچوقت از ایرل راضی نیست. ایرل اشتباه نابخشودنیای میکند و یکی از موجودات هولناکی را که خانم وسپر خلق کرده نابود میکند...