در لابهلای این گفتوگوهاست که اندیشههای ژرف فلسفی، روانشناختی، و جامعهشناختی نویسنده مجال ظهور و بروز مییابند. از خواندن این رمان هم لذت فراوان بردم و هم معرفت فراوان اندوختم. خواندناش را قویا توصیه میکنم و چشم به راه آثار دیگر نویسنده میمانم.
اوینار و فرزان عاشق هم میشوند، بیاینکه بدانند این عشق نه تنها مرهمی بر جراحت التیامنیافتهی عزیزانشان در روزگارانِ دور نخواهد بود که سرِ زخمها را بازتر کرده و رنجشهای کهنه اما...
داستان ارباب دشت گوهران در جامعهای سنتی روایت میشود و از عشقی نامانوس برای چنین جامعهای حکایت دارد، عشق آقا سالار، ارباب دشت به دختری چوپانزاده. عاشق و معشوق از دو طبقهی مختلف جامعه هستند.