در نیمه ی دهه ی شصت شمسی در ژرفنای یکی از دره های زاگرس مرکزی ، جایی میان کهگیلویه و بویراحمد و چهار محال و بختیاری، گروه کوچکی از مردمی منزوی و دورافتاده پیدا شدند که همچنان به سبک دوره ی پارینه سنگی زندگی می کردند.

فرمانده از بالای بام لبخند مغرورانه‌ای می‌زند و می‌گوید: «فردا به پایتخت می‌بریمش، او پیشکشی شایسته برای سرورم کوروش بزرگ است.»

(داستان های فارسی قرن 14)

شرکت پژوهان شرکتی نو پا در زمینه تجهیزات پزشکی است که با وجود سابقه ی کمش اسمش به خوبی بر سر زبان ها افتاده، از سوی دیگر مدیکاب با تجربه و سابقه ای طولانی، پژوهان را به عنوان رقیبی قدرتمند می داند، تا آن جا که تصمیم گرفته می شود تا آذین، با هویتی جعلی میان پژوهان ها برود و از کم و کیف کارشان با خبر شود

(داستان‌های فارسی، قرن 14)