هزار جور شایعه‌ بی‌سروته راه افتاده که دیگر هیچ‌وقت وصل نمی‌کنند...

باید راه بیفتید. همین حالا! پشت دریاها هیچ شهری نیست...

(داستان های فارسی)

این رمان یک راوی اول‌شخص دارد. داستان در محیط یک مدرسه می‌گذرد. راوی، دانش‌آموزی است که برای انجام کاری برنامه‌ریزی می‌کند، اما سرانجام راز او فاش می‌شود.

داستان فارسی

(برای من عشق تاریکی بود، نه روشنایی)