داستانهایم در مکانهایی از جنوب میگذرد که اگر از نزدیک ببینید، حیرت میکنید. جاهایی که مغز و استخوان زمین از لابهلای مرغزارها، تپهها و درههای برشته، بستر خشک رودخانهها و بلوطهای آتش گرفته، خودش را به شما نشان میدهد.
پس، با حذفِ شمارههای صفحه، متنْ ارجاعِ به خود را دشوار خواهد ساخت و مِیل مدام به ازیادْرفتن خواهد نمود: او، فراموششده، در حاشیههای بیهیاهو، “خود”ش را خواهد کشت.