رستاخیز کامو کتابی است برای هر کسی که میخواهد کامو را فراتر از نام آثار مشهورش چون «بیگانه» یا «افسانه سیزیف» بشناسد؛ کتابی که او را در متن جهان پرتلاطم قرن بیستم قرار میدهد و نشان میدهد چرا هنوز هم اندیشههایش با دغدغههای امروز ما همصداست.
بخشی از کتاب
"الگرون برنل در طبقۀ ششم دفتری کاملاً مبله و در ساختمانی مدرن در مرکز پاریس با خستگی از پنجره به بیرون نگاه میکرد، محل کارش شبکهای تلویزیونی بود، واقع در نقطهای که میتوان آن را مرکز پاریس نامید. موقعیت این ساختمان به آنها امکان میداد با دریافت هر خبر، سریع به هر نقطهای از پاریس برسند.
اما اینبار خبر از راه دور بود و به هیچوجه خبر خوبی نبود. الگرون به آسمان پوشیده از ابر نگاه میکرد، دمای هوا حتی در ژانویه بسیار سرد بود و خورشید مدتها چهرۀ خود را از آسمان شهر پوشانده بود. آسمان پوشیده از ابرهای تیره را تماشا میکرد که گفت: «حتی آسمان هم غمگین است."
آلبر کامو؛ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ – ۴ ژانویهٔ ۱۹۶۰) نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبیات ۱۹۵۷ بود. او یکی از نویسندگان بزرگ در مکتب رئالیسم، خالق کتاب بیگانه و مقاله جریانساز افسانهٔ سیزیف بود.
سه اثر معروف کامو با نامهای بیگانه، کالیگولا، افسانه سیزیف بیش از هر چیز سبک نوشتاری او را معرفی میکنند و موضوع محوریشان پوچی است.
کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر پرداختن به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوانترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا بود که این عنوان را کسب کرد. همچنین کامو در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد. او دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل در تصادف رانندگی درگذشت.
با وجود برچسبهایی که اغلب فلاسفه هم عصر وی به او زدهاند، کامو اگزیستانسیالیست نبود. او در مصاحبهای در سال ۱۹۴۵ هرگونه همراهی با مکاتب ایدئولوژیک را تکذیب میکند و میگوید: «نه، من اگزیستانسیالیست نیستم. هم سارتر و هم من همیشه متعجب بودهایم که چرا نام ما را پهلوی هم میگذارند.» اگزیستانسیالیسم، در پی گرفتن هدفی به منظور معنی دهی به ارزشهای ازدسترفتهاست. حال آنکه ابسوردیسم، پذیرش پوچی، عصیان و ادامه دادن به زندگی جدای از معنی تراشیدن و در پی گرفتن منظوری دینی است.
کامو در الجزایر فرانسه تحت استعمار فرانسه زاده شد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود دروازهبان تیم فوتبال این دانشگاه بود. در سال ۱۹۴۹ پس از آنکه کامو از جنبش «شهروند جهانی» گری دیویس جدا شد یک اتحادیهٔ بینالمللی را تأسیس کرد که آندره بروتون نیز یکی از اعضای آن بود. شکلگیری این گروه، به گفته خود کامو، بر اساس محکوم کردن هر دو ایدئولوژی شکل گرفته در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بود.