کتاب مشمول ده داستان کوتاه است از زندگانی آدمیان، در آشفته بازار فقر، محرومیت، خشکسالی و جدل دایمی و ممتد با شنباد. حکایت انسانهایی است که در دلِ تیرۀ تقدیر برای زیستن دست و پا میزنند.
آن روزها فکر میکردم که این زمین و قصرش تا ابد برای من خواهد ماند اما اشتباه میکردم من تنها برای چشم بر هم زدنی صاحب آنجا بودم. شاید درست تر باشد که بگوییم زمین صاحب من بود چون قرار است برای ابد مرا در آغوش بگیرد.