مثل آنهایی که پز میدهند موسیقی اجق و جق گوش میکنند یا ادبیات سطح بالا میخوانند. خودم هم این کار را کردهام. فکر میکردم این طوری کمبودهایم جبران میشود. شاید هم فقط برای دلخوشی افراد معدودی بود که مجبور بودند آنجا زندگی کنند.
جوکیجان بعد از ماهها کار علمی و طاقتفرسای آقای علوم متولد میشود و با یک سکسکه حضورش را به دنیا اعلام میکند. همزمان با ظهور جوکیجان در شهر کویری و کوچک نارپ، زندگی هم آنجا عوض میشود. بهزودی ادیسون، پله و فیثاغورث شاگردان آقای علوم با جوکیجان رفاقتی به هم میزنند...