زندگی یک آدم تنها میتواند قصهی غمگین و خستهکنندهای داشته باشد. اما کسی که قصههای زیادی خوانده و توی کتابهای زیادی زندگی کرده، میتواند زندگی قشنگی داشته باشد...
اکنون سال 2033 است و نوع بشر، خود را به نابودی کشانده است. چند هزار نجات یافته، موفق شدهاند خود را به متروی مسکو برسانند و از تشعشعات مرگبار سطح زمین بگریزند. آنها هیچ راهی برای فهمیدن این موضوع ندارند که آیا انسانهای دیگری نیز در کرهی زمین نجات یافتهاند یا خیر...
در کتاب "دخمه مردگان"، کَسیدی به همراه پدر و مادرش به پاریس سفر کرده است. آنها مشغول فیلمبرداری یک برنامهی تلویزیونی درمورد خانههای روحزدهاند. سفر به پاریس و بازدید از برج ایفل، میتواند هیجانانگیز باشد، اما کَسیدی میداند که خطری تهدیدشان میکند...