نامه ای راز آلود پیشنهادی عجیب و فرصتی برای شروع تازه میخواستم جلوی خاطره هایم را بگیرم و در را به رویشان ببندم. اما باز درد از لای ترکها و شکافها رخنه کرد و ذهنم را گرفت.
درد و حسرت...
این دوتا مثل شاخه هایی خاردار در هم تنیده بودند. با گذر زمان میتوان به سختیها غلبه کرد با عشق با اراده ای آهنین میشود زندگی را از نو ساخت میشود دوباره شروع کرد.