در کتاب از غم بال در آوردن پسرش مینشیند تا آنچه را که میداند یا فکر میکند که میداند ضبط کند؛ در مورد زندگی مادرش و مرگ او، که به قول خود هاندکه بیکلامی ای راکد، یک بیکلامی شدید، غم و اندوه را برای همیشه نگه میدارد.
ناستنکا آیا در دل تو، تلخی ملامت و افسون افسوس میدمم، و دلت را از ندامتهای پنهانی آزرده میخواهم، و آرزو میکنم که لحظات شادکامی را با اندوه برآشوبم، و ...