از اونجا که نمیدونیم کی میمیریم، به زندگی مثل یه چاه بیانتها نگاه میکنیم، درحالیکه همهچیز به دفعات معین و واقعا خیلی انگشتشمار اتفاق میافته. چند بار دیگه یه تابستون بهخصوص از بچگیت رو به یاد میآری.
مدت هست که که اوپالین ،مارتا و هنری شخصیت های فرعی زندگی شان هستند .اما با جادوی کتاب فروشی گمشده،این سه غریبه بی خبر می بینند که زندگی شان مثل صفحات داستان های محبوبشان غیرعادی است.