در این کتاب، در مورد مراجعین مختلف و مشکلات آنها صحبت میکند و پس از روایت هر داستان، به مشکلات عدیدهای که رفتار انسانها در جامعه به وجود آورده میپردازد. خشونت علیه زنان، پررنگترین مسئلهایست که در داستانهای این کتاب به آن پرداخته شده است.
قطار رد شد صدایی از پشت سرم شنیدم و آنا را دیدم که از اتاق بیرون میآید به سرعت طرف ما دوید، وقتی کنار او رسید زانو زد و دستهایش را روی گلوی تام گذاشت تام هنوز نگاه حاکی از هراس و درد را در چهرهاش داشت. خواستم به او بگویم نه فایدهای ندارد حالا دیگر نمیتوانی به او کمک کنی اما بعد فهمیدم که سعی نداشت جلوی خونریزی را بگیرد میخواست مطمئن بشود فنر در بطری بازکن را پیچاند و بیشتر و بیشتر در گلویش فرو برد و در تمام مدت آرام آرام با او صحبت میکرد نمیتوانستم بشنوم که چه میگفت.