سایمون سانتیاگو از وقتی یادش میآید میتواند با مردهها حرف بزند. او پدر و مادرش را در یک تصادف از دست میدهد و بعد از آن با عمویش زندگی میکند. چیزی نمیگذرد که سایمون در «آژانس روحگیری» مشغول به کار میشود و بار سنگینی روی دوشش قرار میگیرد: خلاص شدن از شرّ ارواح...
"پیرمرد و دریا"، داستان مبارزه حماسی ماهیگیری پیر و باتجربه است با یک نیزه ماهی غول پیکر برای به دام انداختن آن. صیدی که میتواند بزرگترین صید تمام عمر او باشد.