زن به دنبال یک همسر بی‌نقص است و مرد به دنبال یک قربانی.

در رمان "دبلیو یا خاطره‌ی کودکی"، پرک دو داستان موازی را روایت می‌کند. داستان اول، خاطرات کودکی خودش در زمان جنگ است؛ مرگ پدر، جدایی از مادر و بی‌خبری از سرنوشت او و گذران زندگی در شهری کوچک که از جنگ دور است اما در آن شرکت می‌کند. و بعد بازگشت به پاریس و روایت پاریس رها شده از اشغال نازی‌ها، آشویتس و اردوگاه‌های مرگ و نظام‌های دیکتاتوری.

اوستین فریمن هنگام نگارش آثارش به جزئیات توجه می‌کرد و آزمایش‌هایی را که در داستان‌هایش توضیح داده بود خود شخصاً انجام می‌داد...

«دعا واسه این نیست که چیزی از خدا بخوایم، یه‌جور گفت‌وگوئه، وقتی خدا کمتر احساس تنهایی کنه، ما هم کمتر احساسی تنهایی می‌کنم.»

روایت زندگی کارل کولهوف، کتاب‌فروشی مسن، است که کتاب‌ها را به‌صورت پیاده به مشتریانی که قادر به خروج از خانه نیستند تحویل می‌دهد. زندگی ساده و تنها و زلال کارل زمانی تغییر می‌کند که دختری پرانرژی به نام شاشا به او ملحق می‌شود و ...

از اونجا که نمی‌دونیم کی می‌میریم، به زندگی مثل یه چاه بی‌انتها نگاه می‌کنیم، درحالی‌که همه‌چیز به دفعات معین و واقعا خیلی انگشت‌شمار اتفاق می‌افته.