شاهکار ادوگاوا رانپو روایت ربوده شدن دختر سرمایه‌ دار ثروتمند ژاپنی توسط میدوریکاوا ملقب به مارمولک سیاه است

داستان با بابی جونز، پسر کشیش محلی، آغاز می‌شود که هنگام بازی گلف در ساحل ولز، جسد مردی را در پای صخره‌ای پیدا می‌کند. مرد در حال مرگ است و آخرین کلماتی که بر زبان می‌آورد این جمله مرموز است: چرا از ایوانز نخواستند...

فیلیپ کارتر مهندسی ساده‌اندیش، قربانی رأی نادرست دادگاه می‌شود و سیستم حاکم بر زندان از او انسان دیگری می‌سازد.

(داستان‌های آرژانتینی، قرن 20 م)

از نظر جسمانی همان قدر برایش جذابم که که برای بیشتر زن های داخل میخانه جذابم

این کتاب، داستانِ مدرسه‌ای دخترانه را روایت می‌کند که در یک شهر کوچک واقع شده و شایعاتی درباره‌ اش وجود دارد