خلواره مجموعه ای از نمایشنامه های کوتاه ساموئل بکت با هدف ارائهی نمایی کلی از تفکرات و ایدههای او در قالب نمایش نامه است. به عبارت دیگر بررسی جنبه های مختلف زندگی انسانی از نگاه بکت و از طریق هنر تئاتر است.
شخصیت های رنج کشیده بکت، همواره امیدی واهی در دل دارند. فضاهایی که بکت خلق میکند، خالی و سردند و در بسیاری از موارد، جملههای پیچیدهای از زبان شخصیتهای نمایشنامه هایش نمیشنویم، اما با وجود این، او فضایی میآفرید که در عین ظاهر خلوت و خالی، مفاهیم زیادی را دربردارد. فضاهای خالی آثارش از ذهنی نشات میگیرند که دامنه مطالعات بسیار گستردهای دارند.خلواره منبعی برای مطالعه در باب مینیمالیسم، کارگردانی و بازیگری مدرن است.
بخشی از کتاب
" هالووی میگه میخواد بره میگه اگه گردنش رو هم بزنن همه ی شب رو نمیشینه جلو یه شومینه بی نور می گه متوجه نمیشه به دوست قدیمی آدم رو دعوت کنه توی این سرما و تاریکی، یه دوست قدیمی، نیاز فوری داشته باشه کیف رو هم بیاری بعد نه حرفی نه توضیحی نه گرمایی نه نوری بولتن خواهش میکنم خواهش میکنم هالووی نه خوراکی نه استقبالی سرما تا مغز استخون آدم رخنه میکنه، سرمای شدید می خوره نمی فهمم رفتار عجیبیه دوست قدیمی میگه میره از جاش جنب نمیخوره، هیچ صدایی نیست آتیش داره خاموش میشه پرتو سفید از پنجره منظره ی هولناکیه آدم میگه کاش نیومده بودم، چه فایده آتیش خاموش شده، سگ سرماست بد مخمصه ایه کل عالم سفیده هیچ صدایی نیست، چه فایده."