سال ۲۰۱۴ بود. سالی که انسان درمان سرطان را کشف کرد، به سرماخوردگی معمولی مهر پایان زد و شاهد جشن تولد خونین زامبیهایی بود که نیمی از جمعیت جهان را بلعیدند. بیستوشش سال از آن قتلعام میگذرد و شاون و جورجیا میسن در چنین دنیایی زندگی میکنند: جایی که به هیچکس اعتمادی نیست و آدمی که کنارت نشسته و شام میخورد، هر لحظه امکان دارد دست از خوردن گوشت درون بشقابش بردارد و گوشت تن خودت را به نیش بکشد. حالا در این دنیای پسارستاخیزی و دهشتناک، سالها پس از ولنتاین خونین زامبیها، این دو راهی بزرگترین ماجراجویی عمرشان میشوند. راز تاریکِ پشت ویروس زامبی چیست؟ آنها باید حقیقت را کشف کنند، حتی اگر به قیمت جانشان تمام شود، چراکه زنده یا مرده فرقی ندارد، حقیقت باید برملا شود…