کسانی که به سراغ پژوهش در حوزه شیخیه و بابیه می آیند، ممکن است در پارادایمی متفاوت از بزرگان شیخیه و بابیه بیندیشند.... با این حال پژوهشگری که میخواهد شیخیه و در پی آن جریان یابیه را آن چنان بشناسد که در واقعیت خارجی بوده است. باید بکوشد که با نگاهی تاریخی از دریچه ی دید خود آنها و در زمان خودشان به آنچه در روزگارشان رخ داده است.
شیخیه نام گروهی از شیعیان دوازده امامی است که در اوائل قرن ۱۹ میلادی توسط شیخ احمد احسایی بنیانگذاری شد. پس از احمد احسائی بهترتیب شاگردش سید کاظم رشتی و سپس محمدکریمخان کرمانی جانشین شدند. بهطور کلی مکتب شیخیه که یکی از مکاتب شیعه اثنی عشری (دوازده امامی) است، سعی بر اجرای احکام دین محمد و آل محمد در همه امور از طریق رجوع به قرآن و سیره پیامبر و امامان دارد...
بابیت یا آیین بابی به دینی گفته میشود که در سال ۱۲۶۰ قمری توسط سید علیمحمد شیرازی ملقب به باب، در ایران پدید آمد و پیروانی از تمامی قشرها و اصناف جامعه و از مناطق مختلف ایران به خود جذب کرد. سید باب خود را پیامبری جدید و بشارتدهندهٔ دینی که قرار است پس از او توسط «من یُظهِرهالله» (آنکه خداوند او را ظاهر خواهد ساخت)، ظاهر شود خواند و بارها در آثار خود به ظهور او اشاره کرد. علاوه بر این وی در آثارش بر بهبود وضعیت زنان، حذف روحانیت، جستجویِ مستقلِ حقایق معنوی بدون تقلید از مراجع دینی، سیر تکاملی و تداوم ظهور ادیان، مدرن سازی آموزش و پرورش و اهمیت اخلاق تأکید کرد.
به دستور امیرکبیر، سید باب رهبر جنبش بابیه در تبریز تیرباران شد و بابیان به شدت سرکوب شدند. پس از تیرباران باب، پیروانش که به «بابی» مشهور بودند بر طبق بیانات باب به دنبال «من یظهره الله» میگشتند. در سال ۱۲۷۹ قمری، بهاءالله خود را «من یظهره الله» یا همان موعود کتاب بیان خواند. اکثر بابیان به او ایمان آورده و بهائی نام گرفتند. گروه کوچک که به پیروی از میرزا یحیی صبح ازل، بابی باقی ماندند ازلی نام گرفتند که تعداد آنها اکنون اندک است...