بسیاری از نگران کننده ترین تصویرهای دهه های پایانی قرن بیستم، شواهد ضدانسانی از پاکسازی قومی و ستیزه های طولانی طایفه ای بوده است. به تعبیر گزنده ژاک دریدا، هرگز به اندازه امروز خشونت نابرابری طرد شدگی گرسنگی و فقر مهلک در جهان وجود نداشته و این همه آدمی برای چنین خواسته های ابتدایی جان خود را از دست نداده اند. نمی توان کتمان کرد نظم متزلزل جهانی پس از پایان جنگ سرد گرفتار فورانهای تکان دهنده ای از مخاطرات ناشی از تشدید ناامنیهای قومی گسترش انواع خشونتها در مناطق مختلف جهان شده است.چنین بحران ها و مخاطرات ناشی از بسط ایدئولوژیهای سلطه نگارنده را به یاد دغدغه های ادموند هوسرل درباره بحران علوم و فرهنگ در جهان انداخت او در نامه ای به کنگره فلاسفه با اشاره به گسترش دامنه انواع و اقسام افکار افراطی در جهان از جمله سوسیالیسم بی مهار و فاشیسم شر و دیگر تنشهای بین المللی بر آن بود که باید با توسل به نظریه پردازی متأملانه زیست جهان نحیف بشری را از تباهی و شکنندگی بیش از پیش نجات داد.