کتاب "فلسفه اپیکوری"، درکی از تأثیر فلسفۀ اپیکوری و اندیشههای آن بر تفکر فلسفی در گذر سدهها برای خوانندگان فراهم میآورد و نشان میدهد چه سان پیام اپیکوریِ «میانه روی متمدنانه» امروزه نیز همچنان مطرح است.
مگر میشود لِف تالستوی را دوست نداشت؟! در این روزگار عُسرت بیش از هر وقت دیگری باید او را خواند و شناخت. باید در آثار او غوطه خورد و دُرّ و گوهر صید کرد....
ازهر جرجیس با زبانی طنز ما را وسوسه میکند تا زندگی یک عکاس بینام و نشان را که تمام هدفش یک زندگی آرام و یک مرگ بیسر و صداست دنبال کنیم. کمال، عکاسی که همواره دوربینش را به همراه دارد در بازارها و کوچههای قدیمی و سالخورده پرسه میزند و تاریخِ زندگی مردم و شهر را ثبت میکند.
قهرمان "خسیس" مردی است هارپاگوننام و در تمام آثار مولییر قیافهای که به اندازۀ قیافۀ این مرد خسیس زنده و جاندار و هولانگیز باشد وجود ندارد و با آنکه در هر سطر و هر جملۀ این نمایشنامه کاملاً محسوس است که سر تا پای مولییر در مقابل خست و لئامت هارپاگون از یک حس تنفر و انزجار آمیخته با ترحم میلرزد...