تسلیم شدن همیشه بد نیست، همانطور که همواره به نفع ما نیست. گاهی از خیر کاری، چیزی، رفتاری میگذریم تا آیندهای متفاوت بسازیم و گاهی از سر استیصال تسلیم جبر زمانه میشویم. شاید بتوان گفت تسلیم کتابی است درباره مقاومتهای روان بشر در برابر هرآنچه میتواند برایش مفید باشد. مقاومتی قهرمانگونه در برابر تسلیم شدن، مقاومتی قهرگونه در برابر ایمان آوردن و مقاومتی کمابیش بیمارگونه در برابر خواستن. فیلیپس در این کتاب تلاش میکند به زوایای پنهان روان سرکشی کند و کمک میکند بفهمیم در برابر چه چیزی باید تسلیم شد.
از متن کتاب «تقریباً همۀ انسانها کمبودها و خواستههایی دارند، اما کمتر کسی هست که بدون میل و خواسته باشد. داشتن کمبودْ فقدان چیزی را در انسان نشان میدهد و بر اساس روایتی قدیمی و کمابیش پذیرفتهشده، ما در پی چیزی هستیم که فکر میکنیم فاقد آنیم. میل و اشتیاق از یأس و نومیدی برمیخیزد؛ یعنی وقتی کسی یا چیزی را میخواهیم که نبودش را احساس کنیم.»