این مکان که از جمجمهی ژنرالهای سقوطکرده و شاهزادگان شیاطین ساخته شده است، جایگاه افتخار و جادوی باستانی و قدرتمندی است که شیاطین ذهن را دور نگه میدارد. از بالای تاج و تخت، آهمن جاردیر قرار بود جهان شناختهشده را فتح کند و مردمان منزوی آن را در لوای یک پرچم متحد سازد تا قیام کنند و یک بار برای همیشه به جنگ با شیطان پایان دهند.اما آرلن بیلز، مرد محروز، در مقابل این مسیر ایستاد و جاردیر را به دوئلی که نمیتوانست با افتخار آن را رد کند، به چالش کشید. بهجای خطر شکست، آرلن هر دویشان را از پرتگاه پایین انداخت و جهان را بدون منجی رها کرد و مبارزهای را برای جانشینی آغاز کرد که شهرهای آزاد تزا را تهدید میکند.در جنوب، اینورا، همسر اول جاردیر، باید راهی بیابد تا پسرانشان را از کشتن یکدیگر و کشاندن مردمشان به جنگ داخلی درحالیکه برای بهدستآوردن افتخار کافی تلاش میکنند تا ادعایی بر تاج و تخت داشته باشند، باز دارد.در شمال، لیشا پیپر و راجر این، پیش از آنکه خیلی دیر شود برای ایجاد اتحاد میان دوکنشینهای آنجیزر و میلن، علیه کرازیاییها تلاش میکنند.دوکنشین لکتون که در میان آتش متقابل گرفتار شده است، ثروتمند و بیدفاع، آمادهی فتح است.در تمام مدت، شیاطین ذهن قویتر شدهاند، و بدون آرلن و جاردیر ممکن است هیچکس به اندازهی کافی قوی نباشد که آنها را متوقف کند. تنها رنا بیلز ممکن است از سرنوشت مردان گمشده مطلع باشد، اما او نیز ناپدید شده است.