مردمان بابل و بینالنهرین بر این باور بودند که برخی اختلالات نتیجۀ جنزدگی، جادوگری، عناد شیطانی، چشمشور، یا شکستن تابوهاست؛ تسخیر هم دادرسی بود و هم مجازات. نوشتهای آشوری متعلق به حدود سال ۶۵۰ پیش از میلاد آنچه را آشکارا نشانههای صرع مینمایند به گردن شیاطین میاندازد:
اگر زمانی که به تسخیر شیطان درآمده، در همان حال نشسته، چشم چپش به سفیدی برود، لبش جمع شود، آب دهانش راه بیفتد و دستوپا و سمت چپ بدنش مثل گوسفندی که تازه ذبح شده تکانتکان بخورد، جنزده شده. اگر زمانی که به تسخیر درمیآید، روحش بیدار باشد، میتوان شیطان را بیرون راند؛ اگر زمانی که تسخیر میشود روحش چندان آگاه نباشد، نمیتوان شیطان را بیرون راند.