«ایوانف» امیررضا کوهستانی روایت رکود و درماندگی ضدقهرمان عصر مدرن است که سرگشته میان ماندن و مهاجرت، تعهد و خیانت، مسئولیتپذیری و لاقیدی، در وضعیتی دوپاره و انفعالی به سر میبرد.
آدمها با گذشته هایی که همواره در فاصله و نزدیک اند و شهر به شهر، خیابان به خیابان، قدم به قدم، لیوان به لیوان و نفس به نفس در پیشان میآیند، چه میکنند؟