«داستان زندگی او، آقا، درست مثل زندگی یک فاخته پر از آشفتگی است. من همه چیز زندگی او را میدانم. جز آنکه کجا به دنیا آمده و والدین او که بودند و ثروت اولیهاش را از کجا به چنگ آورده. هیرتن در آن خانه به مانند پرندهٔ کوچکی است که قبل از بال و پردارشدن، از جرگهٔ زندگی آدمیان خارج گشت. پسرک نگونبخت حتی خودش نمیداند که چه کلاه گشادی بر سرش رفته است. همه در این ناحیه این موضوع را میدانند»