بد دیده شد، بد گفته شد قطعه ای شاعرانه و تصویری تأثیرگذار از پیرزنی است که در کلبه ای تنها زندگی میکند به ستارگان شامگاهی و صبحگاهی می نگرد و عمدتاً برای بازدید از یک گور از کلبه اش خارج می شود. او در کلبه اش بی حرکت دراز کشیده و اگر کسی از آنجا عبور کند هیچ نشانه ای از زندگی پشت پرده های خانه او پیدا نخواهد کرد ساموئل بکت این داستان کوتاه را در سال 1981 به فرانسوی نوشت که با عنوان Malumal dit در فرانسه منتشر شد. پس از آن بکت خود آن را ترجمه کرد و نسخه انگلیسی آن اولین بار در شماره پنجم اکتبر 1981 مجله نیویورکر به چاپ رسید داستانی که با نثر شاعرانه و منحصر به فرد بکت نوشته شد و بکت در آن بار دیگر پرسشهای عمیقی درباره وجود انسان و موقعیت او در جهان و رابطه او با مرگ مطرح کرد این قطعه شاعرانه بازتابی از سبک منحصر به فرد بکت در بازی با زبان و معنا است. تم غالب آن حرکت در چرخه های تکراری و میل به نابودی نهایی است که در عین حال از کلمات ساده و توصیفات روزمره استفاده میکند تا به پرسشهای فلسفی پیچیده بپردازد.