زندگی کردن روایت کردن است. انسان حیوانی قصه گوست و تفاوتش با حیوانات دیگر همین است: روایت فرم هایی جدید از زندگی. روایت قدرت شروع دوباره است. هر کنشی که بخواهد دنیا را تغییر دهد، مستلزم روایت است؛ اما قصه گویی صرفا فرمی از روایت را می شناسد و آن مصرف است. قصه گویی به مثابه قصه فروشی از طراحی فرم های از اساس متفاوت زندگی ناتوان است. در جهان قصه گویی همه چیز به مصرف کاسته می شود. این امر چشم ما را به قصه هایی دیگر، فرم های دیگر، زندگی و دیگر ادراکات و واقعیت ها می بندد. بحران روایت در عصر قصه گویی در همین واقعیت تلخ ریشه دارد.