بالاتر از سیاهی؛ بهترین داستان های کوتاه معاصر آفریقا مجموعه ای متفاوت از ادبیات بکر قاره رمز و رازهاست. هابیلا در مقدمۀ ارزشمندش بر کتاب، به خلاء شناختی مخاطبان، اعم از منتقدان دانشگاهی و خوانندگان عادی، می پردازد؛ کسانی که گویی بعد از رمان شاهکار همه چیز فرو میپاشد (1968) چیزی نخواندهاند، انگار که اصلاً چیزی از آن سال در آفریقا نوشته نشده است.
هابیلا در کنار نویسندگان سرشناسی از نسل قبل چون عبدالرزاق گورنا، برندۀ نوبل ادبیات (2021) و آلکس لگوما، ما را به بزم آثاری متنوع از سبک و ساختار نویسندگان شاخص قارۀ آفریقا دعوت میکند: دامبودزو مارچرا، رشیده الچارنی، لیلا لعلمی و… که هر یک ما را به سبک خود به گوشه ای از آفریقا میبرند؛ به جایی که بالاتر از سیاهی است.
بخشی از کتاب
"خیابان طی چهار ماه نمیتوانست تغییر چشمگیری کند. همان دو ردیف خانهها با ورودیها و ایوانهای حصارکشیشده، همان بقالی هندی، همان علامت پشت انبار که اندازۀ کل دیوار میشد، همچنان پابرجا بودند. به تن پیادهروهای خاکستریرنگ هنوز ترکهای فراوانی دیده میشد. رنگ بعضی خانهها شاید طی این چهار ماه کمی محو و پوسته شده بود. نوارهای پهن پایین دیوار انبار به نوشتههای بزرگ سیاه آسیب رسانده بود.
مردم هم آنجا حضور داشتند: از گروههای دو یا سهنفره جلوی در ورودی بعضی منازل، تا صف مردان علاف و بیکار جلوی انبار و بچههای بازیگوشی که توی کانالهای آب بودند. واقعا چیزی در خیابان تغییر نکرده بود.
از وقتی پا به خیابان گذاشت، به جلو خیره شده بود. اما موج هیجانی را که در میان مردم به پا شده بود احساس میکرد. با شناختنش سرها به آرامی به سمتش میچرخید. متوجه نگاههای کنجکاو بقیه روی خودش شد."