تئاتر صحنهی نبرد شناخت خود و دیگری است، مردان آگاه در «مجامع بسته» در مقام شناسایی برمیخیزند، حقیقت را عریان میکنند، تودههای عظیم بشر معصوم و ناآگاه را به دنبال خود میکشند. هر دستبهقلمی نویسندهی «تئاتر معنا» نیست. و هر رهگذری تماشاگر آگاه نیست. در عصری که «شناسایی» بر ما حکومت میکند، حسن نیت و غریزههای سالم انسانی بهتنهایی توانایی تمیز حقایق را ندارند. جویندگانی به محفل سربستهی حقایق دست مییابند که معیارهای سنجش معتبری در دست داشته باشند، تا بتوانند به واقعیت وجدان انسانی دست یابند و از عادتهای پذیرفتهشده بگریزند و به «معنا» برسند و پیوند خود را با وجدان اساطیری، مذهبی، سنتی، فرهنگی و اجتماعی خود بازیابند. تحولات، مسائل، مشکلات، مصائب و شادمانیها را بازگو کنند. تئاتر پیراندللو چنین افقگشایی است، محفلی است آماده برای زنده کردن حقیقت و کشف واقعیتهای مخفی.